Web Analytics Made Easy - Statcounter

با پیدایش انسان ها بر روی این کره خاکی نسل خیلی از حیوانات منقرض شده است و بسیاری دیگر از گونه ها در خطر انقراض قرار دارند، اما شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید اگر انسان ها به وجود نمی آمدند کدام حیوان بر کره زمین حکومت می کرد.

به گزارش برنا؛ اگر کره زمین را هنگام شب از ایستگاه فضایی بین المللی تماشا کنید، می توانید چراغ های شهرها را از فضا بینید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تأثیر ما انسان ها بر کره زمین به عنوان تنها یک گونه از موجودات روی این سیاره تا این حد زیاد است.

حالا بیایید کره زمین را بدون انسان ها تصور کنیم، طوری که گویی از ابتدا وجود نداشتند. آن وقت دنیا چگونه می شد؟

انسان ها نزدیک به ۵۰ درصد یا بیشتر از سطح کره زمین را تغییر داده اند. بنابراین در یک دنیای بدون انسان هیچکدام از شهرها یا مناظری که به دست انسان ها به وجود آمده اند وجود ندارد و اصلاً هیچ اثری از آثار انسان در آن نیست. در این دنیای بدون انسان، زمین به بهشتی مملوء از حیوانات می ماند. آن ها همه جا هستند. حیواناتی که در دنیای واقعی تنها در قاره ی آفریقا وجود دارند، حالا در همه ی قاره های دنیا هستند.

در قاره ی آمریکا شیر، در قاره ی اروپا فیل و در قاره ی آسیا کرگدن وجود دارد. از آنجایی که در این دنیای خیالی انسان ها وجود ندارند تا بخش عمده ی کره زمین را اشغال کنند، پستانداران آزادانه در همه جا حضور دارند.

در دنیای بدون انسان، کره زمین از جهت گونه های حیوانی چیزی مانند قاره ی آفریقایی که امروزه می شناسیم است اما در مقیاسی بسیار بزرگ تر.

می توانید پستانداران بزرگ جثه ای را هم ببینید. تنبل های غول پیکر، ببرهای دندان شمشیری و حتی ماموت ها همچون گذشته های بسیار دور روی کره زمین زندگی می کنند. علت اینکه در دنیای واقعی کره زمین اینگونه نیست این است که انسان ها با سازه های خود عمده ی فضای در دسترس را اشغال کرده اند.

برای مثال، علت تنوع حیوانی بالای قاره ی آفریقا در دنیای واقعی این نیست که این قاره برای زندگی حیوانات مناسب تر است. بلکه بیشتر به این خاطر است که انسان ها در بخش عمده ی این قاره فعالیت خیلی زیادی نداشته اند. اجداد ما نقش زیادی در انقراض پستانداران بزرگ جثه داشتند و عصر یخبندان تنها عامل انقراض این حیوانات نبود.

در دنیای واقعی، انسان ها تنها شکل حیات هوشمند هستند. اما در دنیای بدون انسان ها چطور؟ همانطور که احتمالاً می دانید، مسیر تکامل را مقوله ی انتخاب طبیعی تعیین می کند. این امر به علاوه ی جهش های تصادفی ای که می توانیم در برخی گونه ها مشاهده کنیم، نشان می دهد که حتی بدون وجود انسان ها هم شانس شکل گیری حیات هوشمند وجود دارد. بنابراین، در دنیای بدون انسان، نخستی سانان گونه ی مسلط و غالب هستند. یا شاید هم میرکت ها طی روند تکامل به گونه ی مسلط و غالب کره زمین بدل شده باشند.

در دنیای بدون انسان، هوای زمین هم خنک تر است. چون در این دنیا هیچ گاز گلخانه ای وجود ندارد. به گفته ی ناسا، گرمایش حال حاضر کره زمین احتمالاً حاصل فعالیت های بشری ای است که از دهه ی ۱۹۵۰ تاکنون صورت گرفته است. این بدان معنی است که افزایش سطح گازهای گلخانه ای در جو زمین دلیل گرم شدن سیاره ی ما است.

این گازها به این دلیل گلخانه ای نام گرفته اند که همچون یک گلخانه گرما را در خود نگه می دارند. آن ها اجازه ی عبور نور خورشید از جو زمین را می دهند، اما گرمای حاصل از آن به دلیل وجود این گازها از جو زمین خارج نمی شود.

در دنیای بدون انسان، دیواره ی بزرگ مرجانی ِ استرالیا هنوز کاملاً دست نخورده است. و کماکان بزرگ ترین صخره ی مرجانی دنیا و همینطور بزرگ ترین موجود زنده ی کره زمین محسوب می شود. دنیای بدون انسان مملوء از درخت و سرسبز و همه جای آن پر از گیاه است.

همه نوع درختی وجود دارد و آن ها محل زندگی انواع مختلفی از حیوانات هستند. و از آنجایی که در این دنیا خبری از نابودی جنگل ها نیست، ریه های کره زمین یعنی جنگل های آمازون هم می توانند به رشد خود ادامه دهند و شاداب تر از همیشه باشند.

حالا بیایید به این فکر کنیم که اگر در چنین دنیایی یکباره سر و کله ی انسان ها از جایی پیدا شود چه رخ خواهد داد. انسان ها در چنین دنیایی به طور حتم نمی توانند فوراً به گونه ی مسلط و غالب کره زمین تبدیل شوند و احتمالاً در ابتدا با مشکلاتی رو به رو خواهند بود. روند تکامل و یادگیری تا زمانی که بتوانند در جایگاه بالاتر قرار گیرند، برای آن ها به کندی رخ خواهد داد. آن ها باید خود را با خانه ی جدیدشان وفق دهند.

این امر مثل سفر کردن به ۱۳۰ هزار سال قبل در دنیای واقعی می ماند. به زمانی که انسان مدرن یا هوموساپینس تازه به وجود آمده بود. انسان ها در آن زمان گونه ی تازه ای روی کره زمین نبودند. تنها نکته ی جدید در مورد آن ها این بود که طی روند تکامل به هوموساپینس بدل شده بودند. و این با اینکه یکباره از یک سفینه فضایی یا هر چیز دیگری مانند آن روی زمین سقوط کنند، فرق می کند.

اما این همان چیزی است که در دنیای خیالی ای که از آن صحبت می کنیم رخ داده است. چند انسان یکباره از آسمان روی زمین افتاده اند. حالا آن ها باید همه چیز را از صفر یاد بگیرند. این انسان ها باید بفهمند که چطور در این محیط جدید زنده بمانند و پیشرفت کنند. آن ها باید غذای خود را شکار کنند و آنچه در توان شان است را از کره زمین به دست آورند. بسیار مانند آنچه که ما انسان ها ۱۳۰ هزار سال قبل در دنیای واقعی انجام دادیم.

انسان های تازه وارد این دنیای خیالی، خانه به دوش اند. آن ها نمی توانند یکجا ساکن بمانند چون باید محیط پیرامون خود را بگردند و با آن آشنا شوند، درست مثل حیواناتی که آن ها را احاطه کرده اند. با بزرگ تر شدن جمعیت این انسان ها، آن ها به گروه های کوچک تری تقسیم می شوند تا مکان های جدیدی مناسب برای ساخت خانه یا حتی جایی که بقا در آن راحت تر باشد، پیدا کنند.

از آنجایی که مدتی از زمان حضورشان در کره زمین می گذرد، آن ها گشت و گذارهایی داشته اند و حالا در محیط جدید بیشتر احساس راحتی می کنند. این انسان ها ابزارهای بهتری می سازند و بالاخره سر و کله ی سازه های خانه مانندشان همچون کلبه رفته رفته پیدا می شود. ما انسان ها ۵۰ هزار سال قبل در دنیای واقعی زبان خود را ساختیم. این انسان ها هم زبان خود را می سازند چون باید بهتر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. با وجود زبان آن ها سازمان یافته تر می شوند و می توانند بهتر برای آینده ی خود برنامه ریزی کنند.

همه ی سگ ها از گرگ ها به وجود آمده اند و دو نظریه درباره ی اینکه این حیوانات وحشی چگونه به دوست وفادار انسان بدل شدند، مطرح شده است. یک نظریه می گوید انسان های اولیه به نحوی توله های گرگ را شکار و از آن ها به شکل حیوان خانگی نگهداری کردند و به مرور گرگ ها را اهلی ساختند. نظریه ی دیگر می گوید گرگ ها خودشان خود را اهلی کردند، چیزی که به آن می گویند: بقای سازگارترین ها.

از آنجایی که هم گرگ ها و هم انسان ها موجوداتی شکارچی بودند، گرگ ها احتمالاً متوجه شدند که در صورت زندگی با انسان ها به جای رقابت مستقیم با آن ها از مزایایی برخوردار خواهند شد. برخی گرگ ها از انسان ها می ترسیدند و به آن ها پرخاش می کردند. بعضی از گرگ ها اما رفتار دوستانه تری داشتند، امری که احتمالاً امکان دسترسی به منابع غذایی انسان ها را هم برای آن ها فراهم می کرد.

با گذشت زمان، رفتارهای مدرن در انسان شروع به ظاهر شدن می کند. رفته رفته سر و کله ی خانه های ثابت در مکان هایی که برای انسان ها مزایایی دارند، پیدا می شود. این مکان ممکن است جایی نزدیک به یک رودخانه یا زمینی با خاک حاصلخیز باشد. در اینصورت آن ها می توانند کشاورز هم شوند و کشاورزی را به وجود آورند. با سکونت گزیدن انسان ها در مکان های ثابت، جوامع شروع به شکل گیری می کنند. از آنجایی که انسان ها موجودات بسیار اجتماعی ای هستند، طبیعی است که جذب یکدیگر شوند.

خیلی زود انسان ها همه ی کره زمین را می گیرند، در سرتاسر قاره ها پراکنده می شوند، با جوامع و خانواده های خود و البته حیوانات خانگی شان. چهره ی زمین همچون آنچه در دنیای واقعی رخ داده، دستخوش تغییر می شود تا با نیازهای انسان ها سازگار شود. فرهنگ ها شکل می گیرند و رقابت ها آغاز می شود. انسان ها تمام تلاش خود را برای شکست دادن یکدیگر به کار می گیرند.

هزاران هزار سال می گذرد و این جامعه ی انسانی شباهت زیادی به آنچه ما امروز در دنیای واقعی داریم، پیدا می کند. با این حال، ممکن است وضع به شکل متفاوتی پیش رفته باشد. ممکن است گونه های هوشمندی وجود داشته باشند که انسان ها مجبور به رقابت با آن ها شده باشند و به همین دلیل، روند پیشرفت انسان ها احتمالاً اندکی مختل شده است.

ممکن است جامعه ای به وجود آید که در آن اشکال مختلف حیات هوشمند قادر به همزیستی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر باشند. مثلاً وقتی وارد یک کافه می شوید، ممکن است باریستای آنجا یک میرکت باشد. صاحبخانه هایتان می توانند یک زوج گوریل باشند. یا زمانی که به آرایشگاه می روید، کسی که موهایتان را کوتاه می کند، یک نخستی سان است که تنها یک روپوش آرایشگری به تن دارد. در غیراینصورت عاقبت کار احتمالاً مانند دنیای واقعی می شود. یعنی انسان ها پرجمعیت ترین گونه ی روی زمین نیستند، اما کماکان تأثیرگذارترین آن ها هستند.

 

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ایستگاه فضایی بین المللی حیوان رقابت زمین گاز دنیای بدون انسان دنیای واقعی انسان ها انسان ها انسان ها کره زمین ی کره زمین ی انسان ها قاره ی هزار سال گونه ها بزرگ تر ی زمین گرگ ها گونه ی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۳۰۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تأملاتی درباب بومی نبودن نظریه‌ها در میدان جامعه‌شناسی کشور

 به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهش‌هایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و می‌گیرد، مبتنی بردستاورد‌های دانشمندان غربی است و  این دست‌آورد‌ها چه در نظریه‌ها و چه در روش‌ها و فنون پژوهش‌های تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند. 

سیدحسین نبوی (استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی) در مقاله‌ای به عنوان «بومی نبودن نظریه‌های غربی و مدرن‌نبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع می‌پردازد که تئوری‌ها و روش‌ها با دقت تقریباً وسواس‌گونه‌ای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته می‌شوند.

* دلایل خطای شناختی در پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی

به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیین‌ها و اِسناد‌های آن نظریه‌ها، برای جامعه‌شناسی و پژوهش‌های تجربی جامعه‌شناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریه‌پردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریه‌های خود اقدام کرده‌اند و می‌کنند.

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه می‌نویسد؛ به رغم شباهت‌های انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزش‌ها و هنجار‌ها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویداد‌هایی که در دوره‌های تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامد‌های آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل می‌گیرد.

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود

* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی

این پژوهش توضیح می‌دهد که کاربست نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع مدرن غربی برای جامعه‌ای که در برخی بخش‌ها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه می‌شود. گرچه به عنوان جامعه‌شناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعه‌شناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی به‌طور مؤثری یاری دهند.

نبوی ادامه می‌دهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریه‌ها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار می‌گیرند، و به ژرف‌اندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریه‌های رایج نمی‌پردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریه‌ها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریه‌ها بپردازند.

* زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی 

به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشده‌های مختلف پژوهش خود رعایت نمی‌کنند.

خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام‌ گرفته می‌انجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریه‌ای جدید می‌شود

نبوی بیان می‌کند که زمینه‌مند نبودن نظریه‌های جامعه‌شناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:

نظریه‌های برساخته‌شده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهش‌های بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریه‌ها و بومی‌سازی آن آنجام نمی‌دهیم. نظر‌های ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعه‌شناسی، دارای ماهیت جامعه‌شناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعه‌شناختی به رسمیت شناخته نمی‌شوند.

این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمع‌بندی می‌کند که در میدان مطالعات جامعه‌شناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریه‌هایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعه‌شناسان بومی نیست مواجه‌ایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسأله‌بودن آن را درنمی‌یابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظه‌ای از بحران‌ها و ابربحران‌ها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی می‌دهد، شکل گرفته باشد.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • نجفی: استاندارد نبودن پیست‌ها برای ورزشکاران هزینه‌بردار است
  • چرایی تجهیز نبودن آتش نشانی شهرک امام زاده ابراهیم شفت
  • واکنش امید نورافکن به عکس جنجالی؛ به این حیوان علاقه دارم!
  • تأملاتی در بومی‌نبودن نظریه‌های جامعه‌شناسی کشور
  • تأملاتی درباب بومی نبودن نظریه‌ها در میدان جامعه‌شناسی کشور
  • علی مطهری: در خانواده آیت الله مطهری، نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌ها همه یک گونه فکر می‌کنند/ حکومت باید بر اجرای حجاب نظارت کند
  • نسل بشر زودتر از تصور منقرض خواهد شد!
  • در این جنگل، چوب ها تبدیل به سنگ شدند! /درباره یکی از جالب ترین مکان های روی زمین (+تصاویر)
  • نسل بشر زودتر از آنچه تصور می‌شود منقرض خواهد شد!
  • نمایش زجر به قیمت لایک!